خلاصه کتاب جاذبه ودافعه امام علی (ع) استاد شهید مطهری
علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و در باره ی دیگران به عدل رفتار کند ، خود شخصآ موجودی متعادل ومتوازن بود کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود هم اندیشه ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سر شار .کمال جسم و کمال روح را توا م داشت .هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی ، هم زاهد بود و هم سرباز ، هم قاضی بود و هم کارگر ، هم خطیب بود وهم نویسنده ، بالاخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه ی زیبائیهایش . ( 4 )
____________________________________________________________
1 –ص 7 2 – ص 8 3 – ص 8 و 9 4 – ص 10 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
مقدمه :
قانون جذب و دفع :
قانون « جذب و دفع » یک قانون عمومی است که سر تاسر نظام آفرینش حکومت می کند . و شامل کلیه ذرات هستی می شود از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای نیروی جاذبه هستند و به نحوی هم تحت تاثیر آن می باشند .
بشر دورانهای باستان به جاذبه عمومی جهان پی نبرده بود و لیکن به وجود جاذبه در برخی از اجسام پی برده بود و بعضی از اشیاء را سمبل آن می دانست چون مغناطیس وکهربا . در نباتات و حیوانات هم قائل به قوه جاذبه و دافعه بوده اند . ( 1 )
جاذبه و دافعه در جهان انسان :
مراد از آن جذب و دفعهایی است که در میان افراد انسان در صحنه حیات اجتماعی وجود دارد .قسمت عمده از دوستیها و رفاقتها و یا کینه توزیها ویا دشمنیها ، همه مظاهری از جذب و دفع انسانی است .گاهی دو نفر انسان یکدیگر را جذب می کنند و دلشان می خواهد با یکدیگر دوست و رفیق باشند .این رمزی دارد و رمز آن جز سنخیت نیست . به عقیده بعضی ریشه اصلی این جذب ودفعها نیاز ورفع نیاز است و در واقع دو رکن اساسی زندگی بشرند . (2 )
اختلاف انسانها در جذب و دفع:
افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر ،یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند :
1 – افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه ( بی تفاوت در میان مردم راه می روند مثل یک سنگ ) این دسته موجودات بی ارزش و انسانهای پوچ و تهی هستند . ( 3 )
2 – مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند .با همه می جوشند و گرم می گیرند وهمه طبقات را مرید خود می کنند . ( این انسانها در واقع متظاهر و دروغگو هستند ) ( 4 )
3 – مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند . دشمن سازند اما دوست ساز نیستند و فاقد خصائل انسانی می باشند . ( 5 )
______________________________________________________________
1- ص 17 2 – ص 19 3 – ص 21 4 – ص22 5 – ص 27 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
4 – مردمی که هم جاذبه دارند وهم دافعه . انسانهای با مسلکی که در راه عقیده ومسلک خود فعالیت می کنند . اینها نیز چند گونه اند گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت . افراد با شخصیت آنهایی هستندکه جاذبه و دافعشان هر دو قوی باشد . ( 1 )
علی (ع) شخصیت دو نیرویی :
علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه . و جاذبه ودافعه او سخت نیرومند است .دوستانی دارد عجیب ، تاریخی ، فداکار و با گذشت . از عشق او همچون شعله هایی از خرمنی از آتش سوزان و پر فروع اند و جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند .سایر شخصیت های جهان با مرگشان همه جیزها می میرد و با جسمشان در زیر خاک ها
پنهان می گردد . اما مردان حقیقت خود می میرند ولی مکتب و عشق ها که برمی انگیزند با گذشت قرون تابنده تر می گردد . ( 2 )
نیروی جاذبه علی علیه السلام
جاذبه های نیرومند:
جاذبه علی علیه السلام یک جاذبه سه بعدی است هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته وهم به یک قرن ودو قرن نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است .حقیقتی که بر قرون و اعصار می درخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطن ها پیش رفته است . در حقیقت علی (ع) همچون قوانین فطرت است جاودانه می ماند . او منبع فیاضی است که تمام نمی گردد بلکه روز به روز زیادتر میشود . ( 3 )
تشیع ، مکتب محبت و عشق
از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است .از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است رمز محبت و دوستی بوده است آنجا که در سخن رسول اکرم(ص)جمله :« عَلیٌ وَ شیعَتُهُ هُمُ الْفائِزون » را می شنویم گروهی را در گرد او می بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او می باشند از این رو تشیع مذهب عشق وشیفتگی است . ( 4 )
______________________________________________________________
1 – ص 28 2- ص 31 و 32 3- ص 38 4 – ص 42 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
اکسیر محبت
شعرای فارسی زبان عشق را « اکسیر » نامیده ا ند عشق مطلقاً اکسیر است و خاصیت کیمیا دارد یعنی فلزی را به فلز دیگر تبدیل می کند .مردم هم فلزات مختلفی هستند . عشق است که دل را دل می کند و اگر عشق نباشد دل نیست ، آب و گل است . ( 1 )
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل ا فسرده غیر از مشت گل نیست
الهی ! سینه ای ده آتش ا فروز
در آن سینه دلی ده وآن دل ، همه سوز ( 2 )
از جمله آثار عشق نیرو و قدرت . زرنگی ، بخشندگی ، شکیبایی ، الهام بخشی ، قهرمان سازی ا ست .
عشق ا ست که از بخیل ، بخشنده و از کم طاقت ، شکیبا و متحمل می سازد .
حصار شکنی :
عشق و محبت قطع نظر از اینکه از چه نوعی باشد ا نسان را از خود و خود پرستی بیرون می برد . خود پرستی محدودیت و حصار است و عشق به غیر مطلقا ًاین حصار را می شکند.
مبارزه با خود پرستی مبارزه با « محدودیت خود» است و عشق و علاقه و تمایل ، ا نسان را به خارج از وجودش متوجه می کند . وجودش را توسعه داده و کانون هستیش را عوض می کند و به همین جهت عشق و محبت یک عا مل بزرگ اخلاقی و تربیتی ا ست مشروط بر اینکه خوب هدایت شود ومورد استفاده قرار گیرد . ( 3 )
____________________________________________________________________________
1 – ص 47 2 – وحشی کرمانی 3 – ص 52و 53 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
سازنده یا خرا ب کننده :
عشق اوج علاقه و احساسات است احساسات ا نسان انواع ومراتب دا رد برخی از مقوله شهوت ومخصوصاً شهوت جنسی ا ست واز وجوه مشترک انسا ن و سایر حیوانات است . عشقهای جنسی به سرعت می آید وبه سرعت هم می رود . قابل اعتماد وتوصیه نیست خطرناک و فضیلت کش ا ست تنها باعفاف و تقو ا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می کند . ( 1 )
ا نسان نوعی دیگر احساسات دارد که از لحاظ حقیقت و ماهیت با شهوت مغایر است و نام آن عاطفه و به تعبیر قرآن ، مودت و رحمت ا ست . انسان تا تحت تا ثیر شهوات خویش است از خود بیرون نرفته است و از آن خشونت و جنایت بر می خیزد . ولی وقتی ا نسان تحت تاثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار می گیرد محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا می کند . مانند مهر و علاقه مادر به فرزند یا ا رادت و محبت به پاکان و مردان خدا . در قرآن کریم رابطه میا ن زوجین را با کلمه مودت و رحمت تعبیر می کند واشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی دارد عامل شهوت تنها رابطه طبیعی زندگی زناشویی نیست . رابطه اصلی صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است که زوجین را به یکدیگر پیوند یگانگی می دهد . ( 2 )
محبت و ارادت به اولیا :
عشق و محبت تنها منحصر به عشق حیوانی جنسی و حیوانی انسانی نیست بلکه نوع دیگری از عشق و جاذبه هست در جوی بالاتر قرار دارد واز محدوده ماده ومادیات بیرون است و فصل ممیز جهان انسان و جهان حیوان است .
عشق در بسیاری از آیات قرآ ن با واژه محبت و یا مودت یاد شده است این آیات در چند قسمت قرار گرفته اند :
1 – آیاتی که در وصف مؤ منان است واز دوستی ومحبت عمیق آنان نسبت به حضرت حق و یا نسبت به مؤمنان سخن گفته است .
« آنان که ایمان آورده اند در دوستی خدا سخت ترند . » سوره حشر آیه 19
_______________________________________________________________
1 – ص 55 2- ص 56 و 57 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
2 _ آیاتی که از دوستی حق نسبت به مؤ منان سخن می گوید .
« خدا دوست دارد پاکیزگان را » سوره توبه آیه 108
« خدا دوست دارد نیکوکاران را » سوره آ ل عمران آیه 148
3 _آیاتی که متضمن دوستیهای دو طرفه و محبتهای متبادل است .
« بگو اگر دوست دارید خدارا ، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را برایتان ببخشاید » سوره مائده آیه 54 . ( 1 )
نیروی محبت در اجتماع :
نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم ومؤ ثری است بهترین اجتماع ها آن است که با نیروی محبت اداره شود.
علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت .
علت گرایش مردم به پیغمبر اکرم علاقه و مهری که نبی اکرم نسبت به آنان مبذول می داشت .
امیرالمؤ منین نیز در فرمان خویش به مالک اشتر آنگاه که او را به زمامداری مصر منصوب میکند در باره ی رفتار با مردم چنین توصیه می کند :
«احساس مهر و محبت به مردم را و ملاطفت با آنها را در دلت بیدار کن .از عفو وگذشت به آنان بهره ای بده همچنان که دوست داری خداوند از عفو و گذشتش تورا بهره مند گرداند .» ( 2 )
بهترین وسیله تهذیب نفس
آیا عشق و علاقه به اولیا و دوستی نیکان خود هدف است یاوسیله ای است برای تهذیب نفس واصلاح اخلاق وکسب فضائل و سجایای انسانی ؟
در عشق های حیوانی تمام عنایت و اهتمام عاشق به صورت معشوق و تناسب اعضاء و رنگ و زیبایی اوست و آن غرائز است که انسان را مجذوب می کند اما پس از اشباع به سردی می گراید وروبه خاموشی می رود.
اما عشق انسانی حیات است و زندگی ، اطاعت آور است . پیرو ساز ، ( 3 )
_________________________________________________________
1- ص 63و 64 و 65 2 – ص 68 و 70 3 – ص 74 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
حب علی (ع )درقرآن و سنت :
عشق پاکان وسیله ای است برای اصلاح وتهذیب نفس نه اینکه خود هدف باشد .
اکنون باید ببینیم اسلام و قرآن محبوبی را برای ما انتخاب کرده اند یا نه ؟
قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل میکند میگوید همگان گفتند : « ما از مردم مزدی نمی خواهیم تنها اجر مابر خداست » .
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی (سوره شوری آیه 23 )
«بگو از شما مزدی را درخواست نمی کنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم »
اینجا جای سؤال است که چرا سایر پیامبرانهیچ اجری را مطالبه نکرده اند و نبی اکرم برای رسالتش مطالبه مزد کرد ، دوستی خویشاوندانش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست ؟
قرآن خود به این سؤال جواب می دهد :
قل ما سئلتکم من اجرا فهو لکم ان اجری الا علی الله( سوره سبا آیه 47 )
«بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید خود شماست . مزد من جز بر خدا نیست »
محبت و شیفتگی آنان جز اطاعت حق و پیروی از فضائل نتیجه ای نبخشد و دوستی آنان است که همچون اکسیر ، قلب را ماهیت می کند و کامل ساز است .
مراد از قربی هر که باشد مسلماً از بر چسته ترین مصادیق آن علی (ع )است .از پیغمبر نیز راجع به دوستی علی (ع) روایات بسیاری رسیده است . (1 )
ابن اثیر نقل می کند که پیغمبر خطاب کرد به علی و فرمود :
یا علی ! خداوند تو را به چیزهایی زینت دادکه پیش بندگان او زینتی از آنها محبوبتر نیست :کناره گیری دنیا ؛ آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزی بهره مند شوی و نه آن از تو، به تو بخشید دوستی مساکین را ؛ آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروی آنان از تو ، خوشا به حال کسی که تورا دوست بدارد و در دوستیت راستین باشد ، و وای بر کسی که با تو دشمنی کند و علیه تو دروغ گوید .(2 )
___________________________________________________________
1 – ص 94 و 95 2 – ص 97 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
سیوطی روایت می کند که پیغمبر فرمود :
«دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق » ( 1 )
و نیز اهل سنت روایاتی از پیغمبر نقلذ کرده اند که در آن روایات نگاه به چهره علی و سخن فضائل علی عبادت شمرده شده است :
ابن حجر از عایشه روایت می کند که پیغمبر گفت :
«بهترین برادران من علی است و بهترین عموهای من حمزه است و یاد علی و سخن از او عبادت است . »
علی محبوبترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر و قهراً بهترین محبوبهاست . ( 2 )
رمز جاذبه علی
سبب دوستی ومحبت علی در دلها چیست ؟
علی محبوب دلها و معشوق انسانها است چرا ؟
مسلماً ملاک دوستی او جسم نیست زیرا جسم او اکنون بین ما نیست و ما آنرا احساس نکرده ایم . محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است . و حب علی حب انسانیت است .اگر علی آن فداکاریهاو از خود گذشتگی ها وآن تواضع و ادب وآن عطوفت ومهربانی و ضعیف پروری آن ایثار وآزادیخواهی اگر همه اینهارا که داشت اما رنگ الهی نمی داشت مسلماً این قدر امروز عاطفه انگیز ومحبت خیز است نبود . علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند . ( 3 )
صعصعه صوحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود هنگام دفن حضرت علی (ع) یک دست خویش را بر قلبش نهاد و با ذست دیگر خاک بر سر پاشید وگفت :
« مرگ گوارایت باد !که مولودت پاک بود و شکیبائیت نیرومند و جهادت بزرگ .بر اندیشه ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت ..نزدیکترین مردم بودی به پیغمبر اول کسی بودی که به اسلام گرویدی . از یقین لبریز و در دل محکم واز همه فاکارتر ونصیبت از خبر بیشتر بود .خداوند مارا از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند .....»
علی علیه السلام در داشتن دوستان ومحبان سر از پا نشناخته که درراه ولاء و محبت او سر دادند و بر سر دار رفتند بی نظیر است . ( 4 )
_______________________________________________________________
1 – ص 97 2 – ص 98 3 – ص 101و 102 4 – ص 102و 103 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
نیروی دافعه علی علیه السلام
دشمن سازی علی
بحث در مورد دوران خلافت چهار ساله و اند ماهه حضرت علی است . علی همه وقت شخصیت دو نیرویی بوده است . علی همیشه هم جاذبه داشته است و هم دافعه .
دوران خلافت علی و همچنین دوره های بعد از وفاتش یعنی دوران ظهور تاریخی علی دوره تجلی بیشتر جاذبه و دافعه اوست . علی مردی دشمن ساز و ناراضی ساز بود و از افتخارات اوست . هر آدم مسلکی و هدفدار و مبارز دشمن ساز و ناراضی درست کن است . و مصداق قول خداست که :
« در راه خدا می کوشند و از سرزنش سرزنشگری بیم نمی کنند .» سوره مائده آیه 54
علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت می ورزید و از کسی ملاحظه می کرد به خاطر خدا بود . ( 1 )
ناکثین و قاسطین مارقین
علی در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست .
اصحاب جمل که خود، آنان را ناکثین نامید .
اصحاب صفین که آنان را قاسطین خواند .
اصحاب نهروان یعنی خوارج که آنهار ا مارقین خواند .
ناکثین از لحاظ روحیه پول پرستان بودند و صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض ،سخنان او در باره عدل و مساوات بیشتر متوجه این جمعیت است .
اما روح قاسطین روح سیاست و تقلب ونفاق بود آنها می کوشیدند تا زمام حکومت را در دست گیرند و بنیان حکومت علی را در هم فرو ریزند. در حقیقت جنگ علی با آنها جنگ با نفاق و دو رویی است . ( 2 )
_____________________________________________________________
1 – ص 107و 108 2 – ص 111 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
دسته سوم که مارقین هستند روحشان روح عصبیتهای ناروا و خشکه مقدسیها و جهالتهای خطر ناک بود.
بحث را معطوف می داریم به دسته اخیر ، یعنی خوارج ولو اینکه منقرض شده اند اما تاریخچه ای آموزنده و عبرت انگیز دارند و افکارشان در میان سایر مسلمین ریشه دوانیده و روح شان در کالبد مقدس نما ها همواره وجود داشته و دارد ومزاحمی سخت برای پیشرفت اسلام و مسلمین به شمار می روند. ( 1 )
پیدایش خوارج :
خوارج یعنی شورشیان این واژه از خروج به معنای سرکشی و طغیان گرفته شده است . پیدایش آنان در جریان حکمیت است در جنگ صفین در آخرین روزی که جنگ داشت به نفع علی خاتمه می یافت معاویه با مشورت عمر وعاص دست به یک نیرنگ ماهرانه زد و دستور داد قرآنها را بر سر نیزه ها بلند کنند که مردم! ما اهل قبله و قرآنیم و بیاید آن را بین خویش حکم قرار دهیم . علی فریاد بر آورد بزنید آنها را . اینها صفحه و کاغذ قرآن را بهانه کرده و می خواهند به روش ضد قرآنی خود ادامه دهند . کاغذ و جلد قرآن در مقابل حقیقت آن ارزش و احترامی ندارد . ( 2 )
اینها کاغذ و خط را دستاویز کرده تا حقیقت و معنی را نابود سازند . عده ای از نادانها ومقدس نماها فریاد بر آوردندبااقرآن بجنگیم ؟ نادانی بی خبری همچون پردهای سیاه جلو چشم عقلشان را گرفت و جریان حکمیت بوجود آمد و عدهای که این جریان حکمیت را پذیرفتند آمدند پیش علی که نفهمیدیم و تن به حکمیت دادیم از این جا بود که فرقهای مذهبی به نام خوارج بوجود آمد ابتدا یک فرقه یاغی و سرکش بودند ولی کم کم برای خود اصول وعقائدی تنظیم کردند . به این نتیجه رسیدند که عثمان و علی ومعاویه همه برخطا و گناهکارند و باید با مفاسدی که بوجود آمده مبارزه کنیم ، امر به معروف و نهی از منکر نماییم . ( 3 )
لهذا مذهب خوارج تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر به وجود آمد . وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد :
1- بصیرت در دین 2 – بصیرت در عمل
_______________________________________________________________
1 – ص 112 2 – ص 114 3 – ص 115 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
خوارج نه بصیرت دینی داشتند و نه بصیرت عملی ، مردمی نادان و فاقد بصیرت بودند بلکه اساساً منکر بصیرت در عمل بودند زیرا تکلیف را امری تعبدی می دانستند و مدعی بودند باید با چشم بسته انجام داد . ( 1 )
اصول عقائد خوارج
ریشه اصلی خارخیگری را چند چیز تشکیل می داد :
1-تکفیر علی وعثمان و معاویه . اصحاب جمل و اصحاب تحکیم – کسانی که به حکمیت رضا دهند .
2- تکفیر کسانی که قائل به کفر علی و عثمان ودیگران که یادآور شدیم نباشند
3- ایمان تنها عقیده قلبی نیست ، بلکه عمل به اوامر و ترک نواهی جزء ایمان است
4- وجوب بلا شرط شورش بر والی و امام ستمگر . ( 2 )
عقیده خوارج در باب خلافت
تنها فکر خوارج که از نظر متجددین امروز درخشان تلقی می شود تئوری آنان در باب خلافت بود . اندیشهای دموکرات مآبانه داشتند . اینها در باب خلافت در مقابل شیعه قرار گرفته اند که می گوید خلافت امری است الهی و خلیفه باید تنها از جانب خدا تعیین گردد و هم در مقابل اهل سنت قرار دارند که می گویند خلافت تنها از آن قریش است . ( 3 )
عقیده خوارج در باره ی خلفا
خلافت ابوبکر و عمر را صحیح می دانستند به این خیال که آن دو نفر از روی انتخاب صحیحی به خلافت رسیده اند واز مسیر مصالح نیز تغییر نکردند . انتخاب علی و عثمان را نیز صحیح می دانستند منتهی می گفتند عثمان از اواخر سال ششم خلافتش تغییر مسیر داده ومصالح مسلمین را نادیده گرفته است لذا از خلافت معزول بوده و چون ادامه داده است کافر گشته و واجب القتل بوده است . و علی چون مسئله تحکیم را پذیرفته و سپس توبه نکرده است او نیز کافر گشته وواجب القتل بوده است از سایر خلفا نیز بیزاری می جستند . ( 4 )
__________________________________________________________
1– ص 121 2 – ص 124 3 – ص 126 4 – ص128 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
انقراض خوارج
این جمعیت در اواخر دهه ی چهارم قرن اول هجری در اثر یک اشتباهکاری خطرناک بوجود آمد و بیشاز یک قرن ونیم نپاییدند . مکتب خوارج مکتبی بنود که بتواند واقعاً باقی بماند ولی این مکتب اثر خود را باقی گذاشت . افکار و عقائد خارجیگری در سایر فرق اسلامی نفوذ کرد و هم اکنون « نهروانیهای » فراوان وجود دارند ومانند عصر عهد علی خطر ناک ترین دشمن داخلی اسلام هستند .( 1 )
شعار یا روح ؟
بحث از خارجیگری و خوارج به عنوان یک بحث مذهبی ، بحثی بدون مورد وفاقد اثر است ،اما در عین حال بحث در باره خوارج و ماهیت کارشان برای ما و اجتماع ما آموزنده است ، زیرا مذهب خوارج هر جند منقرض شده است اما روحاً نمرده است .روح «خارجیگری » در ییکر بسیاری از ما حلول کرده است .بعضی از مذاهب ممکن است از نظر شعار بمیرند ولی از نظر روح زنده باشند . ( 2 )
در این عصر و زمان که ما هستیم کافی است که هر کس بگوید : علی خلیفه بلافصل پیغمبر است ، ما او را شیعه بدانیم و چیز دیگری از او توقع نداشته باشیم . ولی اگر به صدر اسلام که برگردیم به یک روحیه خاصی بر می خوریم که آن روحیه ، روحیه ی تشیع است و تنها آن روحیه ها بودند که می توانستند وصیت پیغمبر را در مورد علی ، صد در صد بپذیرند و دچار تزلزل نشوند .( 3 )
علی بعد از پیغمبر جوانی سی وسه ساله است با یک اقلیتی کمتر از عدد انگشتان . در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اکثریتی انبوه و بسیار . منطق اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ این است و ما را ه آنان را می رویم. منطق آن اقلیت این بود که آنچه اشتباه نمی کند حقیقت است بزرگان باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند .از اینجا معلوم می شود جقدر فراوانند افرادی که شعارشان شعار تشیع است و اما روحشان روح تشیع نیست . مسیر تشیع همانند روح آن ، تشخیص حقیقت و تعقیب آن است و از بزرگترین اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذب و دفعی بلکه جذب ودفعی از سنخ جاذبه و دافعه علی علیه السلام. (4 )
___________________________________________________________
1 – ص 129 2 – ص 131 3 – ص 132 4 – ص 137 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
دموکراسی علی
امیرالمومنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموکراسی رفتار می کرد . آنها در همه جادر اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبرومی شدند و صحبت می کردند و استدلال یکدیگر را جواب می گفتند . خوارج در نماز جماعت به علی اقتدا نمی کردند زیرا او را کافر می پنداشتند . به مسجد می آمدند و با علی نماز نمی گذاردند . ( 1 )
قیام و طغیان خوارج
خارجیها ابتدا آرام بودند و فقط به انتقاد و بحثهای آزاد اکتفا می کردند ولی کم کم روششان را عوض کردند و تصمیم گرفتند دست به انقلاب بزنند . امنیت راه ها را سلب کردند ، غارتگری و آشوب را پیشه کردند . اینجا دیگر جای گذشت و ازاد گذاشتن نبود زیرا مسئله اظهار عقیده نیست بلکه اخلال در امنیت اجتماعی و قیام مسلحانه علیه حکومت شرعی است . لذا علی آنان را تعقیب کرد و در کنار نهروان با آنان رودر رو قرار گرفت . خطابه خواند و اتمام حجت نمود آن گاه پرچم امان را به دست ابوایوب انصاری داد . از دوازده هزار نفر ، هشت هزارشان برگشتند و بقیه سرسختی نشان دادند . به سختی شکست خوردند و جز معدودی از آنان باقی نماند . ( 2 )
ممیزات خوارج
روحیه خوارج ، روحیه خاصی بود . آنها ترکیبی از زشتی و زیبایی بودند و شخصیت علی آنها را دفع کرد نه جذب .
ماهم جنبه های مثبت و زیبا و هم جنبه های منفی روحیه آنها را ذکر می کنیم :
1 - روحیه ای مبارزه گر و فداکار داشتند ودر راه عقیده خویش سرسختانه می کوشیدند .
2 - مردمی عبادت پیشه و متنسک بودند وشبهارا به عبادت می گذرا ندند . ( 3 )
__________________________________________________________
1- ص 139و 140 2 – ص 142و 143 3 – ص 144و 145 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
3 - خوارج مردمی جاهل و نادان بودند
در اثر جهالت و نادانی حقایق را نمی فهمیدند و بد تفسیر می کردند . در این مردم جهالت و عبادت توام بود . خطر جهالت اینگونه افراد و جمعیتها بیشتر از این ناحیه است که ابزار و آلت دست زیرکها قرار می گیرند و سد راه مصالح اسلامی واقع می شوند . همیشه منافقان بد بین ، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی برمی انگیزند .
4 - مردمی تنگ نظر و کوته دید بودند .
یکی از اصول و عقائد خوارج این بود که مرتکب گناه کبیره مثلاً دروغ یا غیبت ، کافر است و از اسلام بیرون است و مستحق خلود در آتش است . (1 )
سیاست قرآ ن بر نیزه کردن
سیاست« قرآ ن بر سر نیزه کردن » سیزده قرن است که کم و بیش میان مسلمین رایج است . مخصوصاً هر وقت مقدس مآ بان و متظاهران زیاد می شوند ، سیاست قرآ ن بر نیزه کردن از طرف استفاده چی ها رائج می گردد .
درسهایی که باید از اینجا آموخت :
الف – هر وقت جاهلها و نادانها مظهر قدس و تقوا شناخته شوند وسیله خوبی به دست زیرکهای منفعت پرست می افتد .
رسول اکرم فرمود :« من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خود بیمناک نیستم ، آ نچه از آن بر امتم بیمناکم کج اندیشی است . آنچه فقر فکری بر امتم وارد می کند قفر اقتصادی وارد نمی کند . »
ب – باید کوشش کنیم طرز استنباطمان از قرآ ن صحیح باشد .
علی علیه السلام می فرمود :
هرگز حق را نخوا هید شناخت و به راه راست پی نخوا هید برد مگر آن کس که راه راست را رها کرده بشناسید .( نهج البلاغه خطبه 147 ) ( 2 )
_______________________________________________________________________
1 – ص 151 و 157 2 – ص 169 و 170 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
لزوم پیکار با نفاق
مشکل ترین مبارزه ها مبارزه با نفاق است که مبازه با زیرکهایی است که احمقها را وسیله قرار می دهند این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکل تر است زیا در جنگ با کفر مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بی پرده است ولی اما مبارزه با نفاق ، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است . نفاق دو رو دارد، یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن ، که کفر است و شیطنت ، و درک آن برای توده ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است .
امیر المومنین در نامه ای برای محمدبن ابی بکر نوشت می گوید :
« پیغمبر به من گفت من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی ترسم ، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می دارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار می کند ،ولکن بر شما از هر منافق دل دانا زبان می ترسم که آنجه را می پسندید می گوید و آنچه را ناشایسته میدانید می کند . »(نهج البلاغه نامه 27)
در اینجا رسول الله از ناحیه نفاق و منافق اعلام خطر می کند ، زیرا عامه ی امت بی خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فریب می خورند .
باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد بازار نفاق داغ تر است . مبارزه با احمق و حماقت ، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق است . قهراً مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق ، و شمشیر از دست منافق گرفتن است . (1 )
___________________________________________________________
1- ص 174 و 175 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
علی امام و پیشوای راستین
سراسر وجود علی ، تاریخ و سیرت علی ، خلق وخوی علی ،رنگ و بوی علی ، سخن و گفتگوی علی درس است و سرمشق است و تعلیم و رهبری است . همچنان که جاذبه های علی برای ما آموزنده و درس است ، دافعه های او نیز جنین است . ما معمولا ٌدر زیارتهای علی ( ع ) مدعی می شویمکه ما دوست دوست تو ، و دشمن دشمن تو هستیم .
از آنجه گفتیم معلوم شد که علی علیه السلام دو طبقه را سخت دفع کرده است :
1 – منافق زیرک
2 – زاهدان احمق
همین دو درس ، برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند ، تیزبین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند ،که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است . ( 1 )
___________________________________________________________
1 – ص 177 و 178 جاذبه و دافعه علی ( ع ) شهید مرتضی مطهری
نظرات شما عزیزان: